آن قدر راجع به این معنا که «آخوند را به سیاست چه؟» ترویج کرده بودند که علما هم بسیاری از آنها باور کرده بودند و اگر یک کلمه ای گفته می شد، می گفت: این سیاست است، به ما ربطی ندارد.
صحیفه ی امام، جلد15، صفحه 209
آن قدر راجع به این معنا که «آخوند را به سیاست چه؟» ترویج کرده بودند که علما هم بسیاری از آنها باور کرده بودند و اگر یک کلمه ای گفته می شد، می گفت: این سیاست است، به ما ربطی ندارد.
صحیفه ی امام، جلد15، صفحه 209
با بی طرف ماندن روحانیت در مسائل چالشی اساسی، موجب نمی شود که دشمنِ روحانیت و دشمنِ دین هم بی طرف و ساکت بماند
ک شأن دیگر هم برای علمای دین وجود دارد که همان شأنِ زبان است: « قِوَامُ اَلدِّينِ بِأَرْبَعَةٍ بِعَالِمٍ نَاطِقٍ مُسْتَعْمِلٍ لَهُ»
نغمهی شوم جدایی دین از سیاست، ساخته ی دشمنان پلیدی است که از اسلامِ زنده و در صحنه، سیلی خورده و با این ترفند خواسته اند
لعنت خدا بر کسانی که کوشش کردند تا دین را از اساسی ترین اصول آن، یعنی صحنه های واقعی زندگی و صحنه ی سیاست مخصوص به همین کارهای فردی کنند.
ما محصور شده بودیم در یک کتاب ها و در یک عقاید خاصی. کتاب ها از حیث تعلیم و تعلّم غالباً از طهارت و تجارت و صلاة تجاوز نمی کرد.
دوران انزوا عبارت است از دورانی که حوزه علمیه، در متن زندگی مردم هیچ تأثیری نداشتند. یعنی کار حوزه علمیه، به روال زندگی مردم هیچ ربطی نداشت.
امام بزرگوار ما که یکی از هوشیارترین انسان های زمان خود بود به هر مناسبتی، موضوع تفکیک ناپذیری دین از سیاست را تکرار می کردند.
در قضیه ی مشروطیت اگر علما نبودند، چیزی به نام مشروطه و با مضمون مشروطه در این کشور امکان نداشت تحقق پیدا کند.
بالاخره باید از طرق عادی و با زبان انسان ها کارها انجام می گرفت، بنابراین از سازمانی استفاده می کردند که امروز نام آن روحانیت است.
تقصیر بی اعتنایی به جریان سیاسی کشور و جریان کلّی مردم مسلمان است که بخصوص از دوره های متوسط به بعد پیدا شده است.
ما به عنوان طلبه در حال طی کردن دوران بالقوه خودیم تا از لحاظ تاثیر گذاری در حیات اجتماعی و فردی انسان ها، به نقطه ی بالفعل برسیم.
فایده ی حوزه این است که در بین مردم باشد؛ و الا اگر حوزه ای با همه ی خصوصیات و کیفیات، وجود داشته باشد، اما دیواری باشد که مردم
هنوز حساب کاربری ندارید؟
ایجاد حساب کاربری