دوگانۀ لیبرال مارکسیست در سپهر سیاسی ایران
در تاریخ سیاسی دویست سالۀ اخیر ایران، آنچه که از کُنش جریانات و افراد در سپهر سیاسی و فکری، مورد برداشت و تفسیر قرار میگرفت، یا منتسب به شوروی و مکتب فکری سوسیالیست بود و یا در میدان لیبرالدموکراسی.
به بیان واضح، نگاه تقلیلگرایانهای در میان بود که افراد کنشگر را یا لیبرال میخواندند و یا مارکسیست.
عدم وسعت سیاسی و بسط اندیشه، مهمترین عامل این عینک محدود و تنگ بود. اما در هنگام بروز این نوع نگاه در میان فضای فکری سیاسی، برخی مجتهدین و روشنفکران دینی، در پی تأسیس جریان، گرایش و مکتبی اسلامی مستقل و نو در میان دوگانۀ لیبرال مارکسیست بودند.
کنش اجتماعی میرزای شیرزای در قضیۀ تحریم تنباکو، از نشانههای تلاش مجتهدین است و سید جمال نیز، از زمرۀ تلاش جریان روشنفکری دینی.
پس از سالهای1190-1280 که میتوان آن را برهۀ اوج خروش و بروز فعالیتهای دینی در میدان اندیشه و سیاست دانست، جریانات گوناگون و افراد متعددی با وجود گرایشهای مختلف، پدید آمدند و مدعی و پرچمدار اندیشۀ دینی و کنش اسلامی شدند.
نقش مبهم میرزا کوچک خان جنگلی
که این جریانات، در دو جایگاه مجتهدین و روشنفکران دینی تقسیم شدند. اما در این میان، نقش میرزاکوچک خان جنگلی، هنوز مبهم است و پوشیده. برخی طلبه بودن او را تفسیر به اجتهاد کردند؛ برخی هم او را دارای تفکرات مذهبیِ همراه با نوآوری سیاسی میدانند؛ و برخی دیگر نیز، از وی به عنوان فردی صرفا مذهبی سخن به میان آوردهاند و اتهامی مبارزاتی و مارکسیستی به وی نسبت میدهند.
مواجهۀ اصلی میرزا، در برابر روسها بوده است. آمریکاییها مرکز ایران را زیر سیطره گرفتند، انگلیسیها جنوب کشور را تصاحب کردند و روسها شمال را در اختیار گرفتند. که در این برهه، میرزا در پی بازپسگیری شمال ایران افتاد و لاجرم، باید به مبارزۀ با روسها میپرداخت.
نقد و تفسیر قرائتهای منحرفانه
شوروی در دوره مقابله با آمریکا، میرزا کوچک خان را فرصتی برای نفوذ و مرکزیت دید. از طرف دیگر، برخی اطرافیان میرزا هم که تحت تأثیر سوسیالیستها قرار داشتند، با یک تفسیر فرصتطلبانه از اوضاع، میرزا را به مذاکره و همصحبتی با آنان تشویق میکردند.
که همین همکاری و شراکت نهضتیان و سوسیالیستها، عامل مارکسیسمخواندن میرزاست. اما در آینده، این همکاری به دشمنی و مقابله تبدیل شد و خط میرزا، به کلی از آنها جدا شد. رهبر انقلاب میرزا کوچک خان را میرزا کوچک خان مردی تنها می داند که به روسها و انگلیسها «نه» گفت.
میرزا کوچک خان با روسها و انگلیسها سازش نکرد. برخی اطرافیان میرزا به روسها پناه بردند، اما او مستقل ماند و با انگلیس، روس و رضاخانیها جنگید.
اخلاق و اعتقادات میرزا
برخلاف قرائت منحرفانهای که امثال کسروی از «مارکسیست» خواندن، «تجزیهطلب» نامیدن و «ناسیونالیست» طلب کردن میرزا دارند، رفتار فردی و زیست اجتماعی وی، در مقابل این تفسیر است. روحیۀ آرمانگرایی و اصلاحطلبانۀ میرزاکوچک، در واقع برساخته از همان بنمایۀ دینی و شریعتی اوست.
نوع اخلاق و اعتقادات میرزا، به خوبی بیانگر این امر است: «منشأ حركت میرزا كوچك خان یك منشأ صددرصد دینی و اعتقادی است. رفتار او هم یك رفتار دینی و اعتقادی است، یعنی انسان مشاهده میكند با اینكه در درون تشكیلات خودشان مخالفینی داشت، بعضی از اقشار گوناگون ممتاز هم با او مخالفت میكردند، امّا مرحوم میرزا كوچك در برخورد با اینها كاملاً حدود شرعی را رعایت میكرده و اهل درگیری با داخل نبوده» (رهبر معظم انقلاب ۱۳۹۱.۸.۲۹)
میرزا کوچک خان با مرامنامه و مصوبات نهضت جنگل اسلامی بودن خود را نشان داد؛ فخرایی مفصل شرح داده است.
یادداشت اختصاصی//حجت الاسلام علی رشیدی