در مراسم تنفیذ دولت چهاردهم، عبارتی توجه خیلی از کاربران فضای مجازی را به خود مشغول کرد:
“امروز از لحاظ زمانی، اولویّت با مسائل اقتصادی است.”
این درحالیست که در جایی دیگر از بیانات میخوانیم:
“فرهنگ از اقتصاد هم مهمتر است. چرا؟ چون فرهنگ، به معنای هوايی است كه ما تنفس میكنيم”
اگر به دنبال الگویی باشیم تا بتوانیم در شرایط مشابه اهم و مهم کنیم و بفهمیم در برابر مسائل اقتصادی و فرهنگی، کدام یک ارجح است باید رهبری را در نگاه رهبری تفسیر کنیم.
با اندک جستجویی در بیانات رهبری معظم میتوان سرنخ را یافت.اقتصاد اگرچه در جامعه اسلامی هدف نیست، ولی وسیلهای برای رسیدن به اهداف والاتر است و به دیگر سخن، یک نقطه کلیدی و تعیین کننده در مسیر پیشبرد اهداف انقلاب است. قوی شدن کشور از خطوطِ اصلیِ نسخهی بعثت است که ریشه در فرهنگ قرآنی دارد.
در آیه ۶۰ سوره انفال میخوانیم:
«وَ اَعِدّوا لَهُم مَااستَطَعتُم مِن قُوَّة»: [در برابر دشمنان] هر چه میتوانید قوّت را زیاد کنید.
شاید در درجه اول از این قوت، تعبیر به قدرت نظامی کنیم ولی در منظومه رهبری قوت در این آیه خیلی وسیعتر از دامنهی قوّت نظامی است و یکی ابعاد مختلف آن قوت اقتصادی است.
حالا در بیانیه گام دوم میخوانیم که “اگر اقتصاد قوی باشد، راه سلطه پذیری و نفوذپذیری بر کشور بسته میشود و برعکس! اقتصاد ضعیف زمینه ساز نفوذ است” و نفوذ بیش از همه چیز به فرهنگ یک کشور آسیب میرساند. پس باید اقتصاد را قوی کرد تا فرهنگ آسیب نبیند.
“عرض كردهايم، امروز نفوذ دشمن يكى از تهديدهاى بزرگ است براى اين كشور؛ دنبال نفوذند. … نفوذ اقتصادى [یا امنیتی] ممكن است، كه البتّه كماهمّيّتترين آن نفوذ اقتصادى[و امنیتی] است؛ … نفوذ امنيّتى چيز كوچكى نيست امّا در مقابل نفوذ فكرى و فرهنگى و سياسى، كماهمّيّت است.”
فاطمـــه محمّدی