✍️ اختصاصی // حجت الاسلام مجید شریفی
قرآن کریم که برنامه انسانسازی و برنامه بشریت و دارای عظمت و جایگاه والاست، بسیاری از آیاتش در بیان داستان و سیره انبیاء و اقوام و گذشتگان است؛ خصوصا بیان تاريخ بنى اسرائيل و اسارت آنان به دست فرعونيان و نجات آنها به دست حضرت موسى ع و بهانهگيرى و ارتداد آنان، که يك سرنوشت و تاريخ ويژهاى براى اين قوم به وجود آورده است. که اتفاقا نزديكترين تاريخ به مسلمانان نیز در پيش آمدن حوادثِ گوناگون، تاريخ بنىاسرائيل است.
البته اینها صرفا داستانسرایی نیست! بلکه یکی از اهدافی که آیات الهی در ضمن بیان تاریخ به دنبال آن است، بیان داستانهای آموزنده و پندآموز است تا شاید مسلمین پند و عبرت گیرند”إنَّ في ذلك لَعِبرَةً لِأُولِي الأبصار”. این آیات در ضمن بیان خطراتی که پیروان دیگر ادیان الهی را تهدید میکرده بیان میدارد که آن خطرات در کمین مسلمین نیز هست، از جمله انحراف از خط مستقیم هدایت انبیاء، یا خطر تبعیت از گذشتگان بجای تبعیت از ولیّ، یا چگونگی پشت سرگذاشتن مشکلات و…
مثلا در آیات ۲۴۳ و ۲۴۶ سوره بقره، با لحن توبیخی[ألَم تَر] به مسلمین میگوید “آیا ندیدید…؟”، این یعنی هدف قرآن از بیان داستانها وسیره انبیاء و اقوام گذشته، صرفاً داستانسرایی نیست، بلکه با هدف مطالعه و پندآموزی و عبرتگیری بیان شده است.
در واقع تاریخ، سرمنشأ عبرتها و درسهاست که حوادث و اتفاقات گذشته و گذشتگان را در اختیار ما قرار میدهد؛ به عبارت دیگر، تاریخ درس و گنجینهی اطلاعات ما از گذشتهی بشریت است، که باید از آن بهره گرفت و از کنار آن به سادگی عبور نکنیم.
که در آیه ۱۳۸ آلعمران، بعد از اینکه در چند آیه قبل به سنّتها و عبرتهاى تاريخ پرداخته است، میفرماید: “هذا بَيانٌ لِلنَّاسِ وَ هُدىً وَ مَوعِظَةٌ لِلمُتّقين”.
لذا با توجه به اهمیت و جایگاه تاریخ در اندیشه اسلامی، بجاست در آن غور کنیم، بیندیشیم، پند و عبرت گیریم و در میدان عمل نیز بر اساس آن بهرهگیری حرکت کنیم.
بعد از ذکر این مقدمه، خوب است نگاهی به تاریخ نه چندان دورِ خود و اطراف خود بیندازیم، البته این مهم نیازمند مطالعات گسترده و سپس فکر و اندیشه در آن دارد تا بتوان از آن پند و عبرت گیریم.
سال ۱۹۱۴ (۱۲۹۳ ش) جنگ جهانی اول بین اتریش صربستان شروع میشود که گرچه خارج از این منطقه بود ولی منطقه غرب آسیا به شدت درگیر آن میشود؛ به گونهای که پیامدهای آن همچنان، هم در این منطقه و هم در کل جهان باقی است.
از جمله اتفاقات فروپاشی سه امپراطوری از چهار امپراطوری موجود آن دوره است؛ امپراطوری روس تزار به شوروی، امپراطوری عثمانی به ترکیه و امپراطوری اتریش مجارستان از هم میپاشد و تنها امپراطوری انگلیس باقی میماند، که ظاهرا تمام اتفاقات جنگ جهانی اول نیز از شروع تا پایان بنابر نقشههای این امپراطوری بوده است.
از دیگر اتفاقاتی که در میانه جنگ جهانی اول میافتد، هولوکاست ایرانی است که بین سالهای ۱۹۱۷ تا ۱۹۱۹ (۱۲۹۶ – ۱۲۹۸ ش) اتفاق میافتد که طبق برخی نقل و تحلیلها نیمی از جمعیت ایران بوسیله قحطی و جنگ جهانی از بین میرود. اتفاقی که ایران را تبدیل به بزرگترین قربانی جنگ جهانی اول کرد!
البته آن قحطی نیز یک قطحی ساختگی بود، چرا که انگلیسیها اولا غلات ایران را بصورت کامل به باکو منتقل کرده و از واردات آن به کشور از مسیر هند نیز جلوگیری کردند؛ علاوه بر آن قناتهای ایران را نیز به بیماری وبا آلوده کردند؛ که نتیجه آن ایجاد قحطی گسترده در کشور و از بین رفتن نیمی از جمعیت ایران شد.
بنابراین آنچه که از وقوع این جنگ جهانی برای منطقه غرب آسیا ماندگار میشود، دو اتفاق است که از دل دو اتفاق دیگر بیرون میآید، به اصطلاح دو اتفاقی که خود زاییده دو اتفاق دیگر بودند.
یکی از آنها واقعهای است که در سال ۱۹۲۰ (۱۲۹۹ ش) در ایران میافتد؛ یعنی یکسال بعد از آن قحطی بزرگ و هولوکاست ایرانی که نیمی از جمعیت ایران را میبلعد! که بعد از آن اتفاق دهشتناک، ایران بسیار ضعیفتر آن چیزی میشود که بتواند از خود در برابر اتفاقات بیرونی و درونی محافظت کند؛ لذا در سال ۱۹۲۰ در ضمن یک کودتا، یک حکومت سرسپرده در ایرانِضعیف که قدرت دفاع از خود را نیز ندارد روی کار میآید. اینجا نقطه شروع حکومت دستنشانده پهلوی در ایران میشود.
نکته در خور توجه در این واقعه این است که این کودتا یک کودتای کاملا انگلیسی بود و شخصی که بر مسند حکومت در ایران مینشید نیز یک مهره انگلیسی بود که تماما و مثل موم در اختیار آنها و پیادهکننده فرامین آنها بود که حتی شبکه رادیوییای هم که او گوش میکرد، باید تأیید شده انگلیس میبود.این حکومتِ برخواسته از یک کودتای انگلیسی، ۵۷ سال به طول میانجامد.
اما دیگر واقعهای که از دل یک اتفاق دیگر در جنگ جهانی اول بیرون آمد، ایجاد کشورهای جعلی و جدید بود. این کشورها محصول فروپاشی امپراطوری عثمانی بود که یکی از سه امپراطوریای بود که بعد از جنگ جهانی اول فروپاشید.
ولی چگونه؟ در میانه جنگ جهانی اول که هنوز امپراطوری عثمانی زنده بود، در سال ۱۹۱۶ و طی یک قرارداد سری میان انگلیس و فرانسه، و به صورت کاملا هوشمند تقسیم شد.
از دل این تجزیه و تقسیمبندی هوشمندانه که با توجه به تحریک قبائل و حاکمان و با سوء استفاده از ناسیونالیسم قومی انجام شده بود، دو دولت جدید نیز ایجاد شد که عبارت بود از وهابیت با محوریت تشکیل #عربستان_سعودی و صهیونیسم با محوریت رژیم غاصب #اسرائیل.
در این تقسیمبندی بخشهایی مثل سوریه و لبنان سهم فرانسه میشود و بخشهایی از عراق، عربستان، اردن نیز سهم انگلیس بود؛ علاوه بر اینکه #حیفا تحت نفوذ مستقیم انگلیس و #بیتالمقدس نیز یک منطقه بینالمللی تعیین میگردد. نکته قابل توجه این است که برای مدیریت این کشورها خودشان به صورت مستقیم ورود نکردند، بلکه پادشاهان و افراد وابسته خود را جهت حکومت در این مناطق تعیین نمودند.
لذا عربستان سعودی کشوری است که از دل فروپاشی امپراطوری عثمانی و توسط امپراطوری انگلیس ایجاد شده است؛ و همچنین #رژیم_صهونیستی نیز در دل سرزمین فلسطین که بخشی از خاک عثمانی بود ایجاد شد.
از همینجا کمکم مقدمات تشکیلِ یک کشور غصبی و یهودینشین شروع میشود و یهودیها را که بیشتر در اروپا ساکن بودند به این منطقه کوچ میدهند و نهایتا در سال ۱۹۴۸ (۱۳۲۷ ش) رسما اعلام تشکیل دولت و کشور اسرائیل است که همزمان با آن، کشتارهای پر حجم این رژیم غاصب برای فشار بر دولتها برای به رسمیت شناخت او و همچنین وسعت بخشیدن به مرزها و سرزمین شروع میشود.
اما همه آنچه که بیان شد، همه در پی این مسئله است که نگاه به تاریخ نباید صرفا نگاه مطالعاتی باشد؛ بلکه تاریخ سرمنشأ عبرتها و درسهاست که حوادث و اتفاقات گذشته و گذشتگان را در اختیار ما قرار میدهد که باید از آن بهره بگیریم و از کنار آن به سادگی عبور نکنیم.
حال ماییم و این رژیم غاصب و ظالم صهیونیستی، که بر اثر یک کودتای انگلیسی جنگ جهانی اول رقم خورد، و در ضمن آن امپراطوری مسلمان عثمانی، توسط انگلیس تجریه میشود و دولت جدیدی در ضمن آن ساخته میشود با عنوان اسرائیل! به همین جهت است که رهبر معظم انقلاب فرمودند: “ما رژيم صهيونيستى را يك رژيم نامشروع و حرامزاده مىدانيم. يك رژيمى است كه بر اساس توطئه بهوجود آمده است، بر اساس توطئه و سياستهاى توطئهآميز هم دارد حفظ مىشود و حراست مىشود. ۱۳۹۲/۰۸/۱۲
آنچه امروز در کنار جنایات و کشتارهای بی حد و مرز رژیم حرام زاده صهیونیستی، موجب آزرده شدن قلوب مؤمنین گشته، این است که عدهای در لباس مقدس دین که باید راهبر و راهنمای امّت و مردم باشند با عنوان “مجمع مدرسین و محققین حوزه”، بدون توجه به تاریخ و کودتاهایی که رقم خورده است تا رژیمی غاصب را در منطقهای مسلماننشین و استراتژیک ایجاد نماید، و بدون عبرتگیری از آن، در بیانیه خود خواستار “تشکیل دو دولت مستقل و بازگشت اسرائیل به مرزهای قانونی” شده است!
بدون توجه به اینکه نطفه این رژیم ذاتا در بستر حرام و غصب تشکیل شده است و بیان بازگشت به مرزهای ۱۹۶۷، یعنی پذیرش و رسمیت دادن به یک رژیم غاصب و ظالم، یعنی پیادهسازی اندیشه کودتای انگلیسی توسط عدهای که لباسِ دین بر تنْ دارند، آن هم در حوزه مقدسه قم! که قرار است انقلابی باشد و انقلابی بماند و تا برکَندن ریشه ظلم و ظالم، پشتیبان نظام اسلامی باشد.حال آنکه این عده قلیل در ذیل یک عنوان حوزوی و با لباس دین بازیچه سیاستهای انگلیسیای شدهاند که تا به حال خون میلیونها انسان را بر زمین ریخته تا به مقاصد شوم و پلید خود دست یابد.
در پایان به این گروه اولاً توصیه به غور و دقت در تاریخ میشود که چنانچه بیان شد دستور قرآن کریم نیز میباشد؛ و همچنین ایشان را به دقت در آیه ۱۲۰ سوره بقره میشوند “وَ لَن تَرضى عَنكَ اليَهُودُ وَ لَا النَّصارى حَتَّى تَتّبِعَ مِلَّتَهُم قُل إنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الهُدى وَ لَئِن اتَّبَعتَ أهواءَهُم بَعد الَّذي جاءكَ مِن العِلم ما لَكَ مِن اللَّهِ مِن وَلِي وَ لا نَصِير”.