✍️ فـ.مُحَـمـَّدِےْ
با شهادت یحیی سنوار دوباره تمام فکرم درگیر شد. چند وقتی است حوادث شدت گرفته… حوادث را یکی یکی عقب میروم تا میرسم به همین یک سال پیش. میرسم به طوفان الاقصی که طراحش یحییسنوار بوده
راستش را بخواهی، تا قبل از آن، فلسطین برایم بیشتر از یک نماد مظلوم نبود، نمادی که باید جمعه آخر ماه مبارک را به آن اختصاص داد و برایش دعا کرد تا روزی که دشمن از سرزمینش بیرون رانده شود…
همین!!
اما بعد از طوفان الاقصی ورق برگشت.
فلسطینی که همیشه نماد مظلومیت را یدک میکشید حالا داشت در کنار مظلومیتش، قدرت نمایی میکرد.
خبرهای غزه در شبکههای مجازی پخش میشد و ایستادگیِ مردمش در برابر جنایات اسرائیل، مرا به تحسین وامیداشت…
همان ویدیو زنانی که بر روی خرابههای خانههایشان پر صلابت ایستادهاند و با کمترین امکانات، به پختِ سختترین غذاهای لبلانی مشغولند و تمام هیبت تو خالی دشمن را به سخره گرفتهاند، یا حتی همان زنی که جسم سرد فرزندش را بر روی دست گرفته و رجز میخواند، برایم معادله را بهم زد.
حالا بعد از طوفان الاقصی انگار تازه فلسطین را شناختهام.
فلسطین حالا برایم نماد مقاومت است، نماد ایستادگی
و با دیدن فیلم لحظات آخر یحیی سنوار و اوج صلابت و مقاومتی که حتی از پشت دوربین هم مشخص است، فهمیدم او فقط یحیی سنوار نبود، او نماد یک تفکر است.
و من مطمئنم فلسطینی که حالا میشناسم پر است از هنیهها و سنوارها و بی گمان
گر پدر نیست، تفنگ پدری هست هنوز