✍️ اختصاصی // آقای علی رشیدی
پیام سید حسن خمینی به حزبالله و سید حسن نصرالله
پیام سید حسن خمینی خطاب به حزبالله و سید حسن نصرالله، ستودنی بود. پیامی خواندنی و دلی که رابطۀ قلبی و تمایلیِ نوۀ امام رحمةالله نسبت به دبیر کل حزبالله را در چشم مغرضان و دشمنان عیان کرد. علاقه و شوقی که حتی منجر به این امر شد که سید حسن خمینی خود را در میان سیاهی لشگر دبیرکل حزب الله متصور شود و گوش به فرمانیِ خود را اظهار کند.
حال پرسش اینست که آیا گفتمان سید حسن نصرالله فارغ از گفتمان امام و رهبریست که وی حاضر است تن در گروی گفتمان او بگذارد، اما به گفتمان امام و رهبری لبیک نگوید؟!
گفتمانِ نصرالله، گفتمان آزادیخواهی و عدالتخواهی، آرمانگرایی و انقلابیگری و مقاومت و ایستادگیست. گفتمانی که سید حسن نصرالله، کلمه به کلمه و حرف به حرف آن را از کلاس درس آیتالله خمینی و آیتاللهخامنهای آموخته! اینَک که سید حسن خمینی بر گفتمان دبیر کل حزبالله اقتدا کرده، بدین معناست که به مبنا، نظر و ایدئولوژی امام و رهبری اعتقادی راسخ دارد. اما اینکه با چه غرض و فکری، رفتار، منش و کنشی برخلاف گفتمان امام و رهبری دارد، سؤال برانگیز است!
پاسخ به پرسش
پاسخ به سؤال مزبور را در دو حیطه میتوان نگاشت:
نوۀ امام، همچنانکه که معتقد و باورمند به گفتمان نصرالله است، گفتمان رهبری و امام را هم نیز عقیدهمند است؛ اما با توجه به تصرفِ تحریفگونۀ فکر امام(بعد از وفات) توسط عدهای اپوزیسیون و دگر اندیشِ فکری سیاسی، ناگزیر بوده که تسلیم آنان شود و در این جریان، غوطهور شود.
بعد از فوت امام رحمةالله، از حلقۀ ابتدائیِ شاگردان فکری امام که مشتمل بر وجود افرادی همچون شهید بهشتی، شهید مطهری، شهید مفتح، شهید طالقانی و آیت الله خامنهای بود، فقط آیت الله خامنهای در قید حیات بودند و باقی شاگردان امام خمینی، به دست دشمنان به شهادت رسیدند؛ که همین امر سبب شد تا دگراندیشان و معارضان فکری سیاسیِ امام خمینی، در تکاپوی تصرفِ تحریفگونه، از ایدئولوژی و شخصیت او باشند. افرادی همچون هاشمی رفسنجانی، محقق داماد، موسوی خوئینیها و.. که تظاهر به سردمداریِ فکر امام و پیرویِ خط امام میکردند، سرآغازِ دگرگونسازی و وارونه جلوه دادن شخصیت و ایدئولوژی امام شدند.
بعد از دهۀ هفتاد، این افراد تعارض فکری خود با امام رحمةالله را عینیت بخشیدند؛ در آن کارزار، عدهای در مقابل آیت الله خامنهای، یار اصیل و دیرین امام، ایستادند و مدعی پیروی از فکر و ایدئولوژی بودند. سید حسن خمینی تهی از قدرت تحلیل شد و مشهورات و ظواهرات را بر باطنیات ترجیح داد و به آن خط فکری پیوست.
تحلیل پیام حسن خمینی
میتوان پیام حسن خمینی را چنین تلقی کرد که او صرفاً گفتارهایی میلی، علاقهای و تعلقی نسبت به جنگ با اسرائیل و شوقی برای مقاومت بیان کرده است، که منجر گردیده تا او چنین پیامی را به دبیرکل حزبالله لبنان منتقل کند. بر این اساس، سید حسن خمینی گفتمان نصرالله را لبیک نگفته و در عوض، گفتمان بَطنی و میلی خویش را پذیرفته است؛ زیرا اگر او به گفتمان نصرالله عمیقاً معتقد بود، گفتمان اصیل امام و رهبری را نیز قطعاً میپذیرفت. طبق مشی و رفتار سیاسی-اجتماعی سید حسن خمینی، این نوع کنشها عادی است.
آیا تغییر دیگری نیاز دارید؟ کنشهای میلی، زودگذر و طبعی که در بزنگاههای مختلف نمایان میشوند، اما رفتارها سیاسی متضادی عموما از خود بروز میدهد.
به امید آنکه، پیامِ مزبور، جلوۀ عینیت یافتۀ اعتقادی راسخ و عمیق به گفتمان آزادیخواه، آرمانخواه و انقلابیگری باشد انشاءالله