انسان و جستجوی کمال
انسان ذاتاً موجودی است کمالجو؛ انسان همواره در پی آن است که گمشده خود را در ساحت کمال بیابد و چه کمالی فراتر از علم؟
علم، کشش درونی انسان را به حرکت وامیدارد. او یا باید سالیان دراز را صرف تجربه شخصی کند، یا از گنجینهی عظیم دانش گذشتگان بهره گیرد و خود نیز بر آن بیفزاید.پرسش بنیادین اینجاست: دانشها چگونه انتقال مییابند و چه ابزاری توانسته است این میراث عظیم بشری را از نسلی به نسل دیگر برساند؟ پاسخ روشن است؛ کتاب.
از نقوش بر دیواره غارها تا نخستین خطوط بر کاغذ، انسان همواره تجربه و اندیشهی خویش را مکتوب کرده است. کتاب، کهنترین و درعینحال کارآمدترین ابزار انتقال دانش و فرهنگ است. با تجمیع این خطوط بر روی مجموعه ای از کاغذها، علم تکثیر میشود، ژرفا مییابد و راه پیشرفت گشوده میگردد.
کتابخوانی؛ شرط پویایی جامعه
نکته اساسی اینجاست: جامعهای که صرفاً کتاب انباشته است ولی کتابخوان ندارد، در ظاهر صاحب علم است، اما عالم ندارد. کتاب و کتابخوانی دو بالاند که یکدیگر را کامل میکنند؛ بیوجود یکی، دیگری بیثمر است. هرقدر که نویسندگان و کتابخوانان در جامعه بیشتر باشند، همانقدر قدرت اثرگذاری و جهتدهی آن جامعه نیز افزایش مییابد.
از رهگذر علم است که میتوان فرهنگ ساخت، نگرشها را تغییر داد، اندیشهها را تثبیت کرد یا باورها را زدود. به همین دلیل است که قدرتهای بزرگ جهان، سرمایهگذاریهای عظیمی بر روی کتاب و کتابخوانی میکنند اما متأسفانه در کشور ما، با وجود تأکیدات مکرر رهبر معظم انقلاب، جایگاه شایستهای برای مطالعه هنوز بهدرستی شناخته نشده است.
ماندگاری و عمق اثر کتاب در فرهنگ عمومی
بیتردید ابزارهای رسانهای متنوعی برای اثرگذاری بر فرهنگ عمومی وجود دارد، اما هیچیک توان ماندگاری و عمق کتاب را ندارد. کتاب حتی بر ضمیر ناخودآگاه انسان نیز اثر میگذارد؛ اثری که انتخابها را آگاهانه میکند و آگاهی، پایهی انتخابی استوار و پایدار است.
کتاب همان علم است که در صفحاتی گردآوری شده و لازم است تا شخصی آن را بخواند و بفهمد. پس اگر قرار است فرهنگی تثبیت شود و حرکتی اجتماعی به نتیجه برسد، راهی جز کتاب و کتابخوانی وجود ندارد. آن صفحات، همان چراغی است که میتواند مسیر آینده یک ملت را روشن سازد.
حجت الاسلام علی لرستانی