خیال نکنید اینها موفّق نشدند. خیلی کار کردند. در پنجاه سال دوران پهلوی (چه رضاخان و چه پسر رضاخان) تبلیغات فراوانی علیه روحانیون کردند. نتیجه چه شد؟ نتیجه این شد که در بین یک قشر، نسبت به روحانیون بدبینی به وجود آوردند. البته توده مردم، عامّه مردم، اکثریت مردم، باز هم نسبت به علما علاقه و ارادت دارند، جامعه علمی مذهبی را از اعماق قلب دوست میدارند، به آنها عاطفاً و فکراً وابستگی دارند. اما توانستند یک قشر را نسبت به روحانیون بدبین کنند. واقعاً شاید علمای دین و طلّابی که همه عمرشان را در علم گذراندهاند و جز علمِ دین به چیز دیگری فکر نکردهاند، این را باور نکنند. در دوران رژیم پهلوی در بین عدهای از قشرهای متجدّد، تبلیغات این بود که روحانیون اصلاً سواد ندارند! اینها اصلاً اهل علم نیستند! اینها هیچ علمی را بلد نیستند! شاید اهل علم ما باور نکنند، چون همه عمرشان را در علم گذراندهاند. میگویند «مگر ممکن است کسی اینطور اشتباهکاری کند؟!» بله، ممکن است. این کار را کردند.