این روز ها در بین طلاب و برخی علمای خودخوانده زیاد مشاهده میشود که به اسم دفاع از ولایت امیرالمونین و دوران حکمرانی کوتاه ایشان تیشه به ریشه نظام اسلامی میزنند و از هر دری برای نقد و اعتراض به جمهوری اسلامی وارد میشوند.
نظامی که از راس تا ذیل آن، در تلاش برای اسلامی شدن و عینیت یافتن عقائد توحیدی در ساختار حاکمیت هستند که تبلور آن در رونق بخشیدن به مراسمات مذهبی در ایام مختلف مانند فاطمیه و محرم است و اصلا این انقلاب بود که دین را از مجالس دخمه ای به قلب اجتماعات بزرگ میلیونی آورد.
حال امروز پس از گذر از انتخابات ریاست جمهوری و مواضع عجیب و دور از مرام برخی رجاله هایی که رئیس جمهور منتخب را به مرخصی و هیئت گردی مشغول کرده اند و خود به دنبال چیدن اعضای هیئت دولت آینده هستند صادر شده، که از آن عجیب تر شاهد روزه سکوت بسیاری از همین مدعیانی پوشالی ولایت هستیم.
انتظار بسیاری از جامعه نخبگانی و حوزوی و غیرحوزوی این بود که حداقل صدایی حتی بی رمق از این دسته مراجع خودخوانده و مدعیان بی عمل خارج شود اما دریغ از کلمه ای به نقد و اعتراض. لذا ذهن آدمی به سوی ضرب المثل دم خروس و قسم حضرت عباس میرود که انسان نمیفهمد، داد و بیداد بر سر نظام اسلامی شان را باور کند یا سکوت در مقابل لگدکوب شدن اعتقادات تشیع را؟
و دراین نشانه ای برای اهل تفکر است که در ساحت درد دین، نباید روی این قلیل افراد بی ریشه به ظاهر حوزوی زیاد سرمایه گذاری کنند چرا که اینها عاملانی هستند در لباس خودی که دانسته یا نادانسته، هر چه کارفرما بگوید را اجرا می کنند، که چه دقیق امام راحل در منشور روحانیت فرمود: « «ولايتى» هاى ديروز كه در سكوت و تحجر خود آبروى اسلام و مسلمين را ريختهاند، و در عمل پشت پيامبر و اهل بيت عصمت و طهارت را شكستهاند و عنوان ولايت برايشان جز تكسب و تعيش نبوده است، امروز خود را بانى و وارث ولايت نموده و حسرت ولايت دوران شاه را میخورند!».