✍️ اختصاصی // حجت الاسلام مرتضی محسنی
ای علمای قم به داد اسلام برسید!
اولین فریادهای انقلابی حضرت امام خمینی رضوان الله علیه از همین قم، علیه اسرائیل، بلند شد. امام راحل با آن روشن بینی و آن آگاهی و بصیرت الهی خود خطر این غده سرطانی را از ابتدا دریافت در زمان خفقان رژیم پهلوی علیه آن شورید. رژیم شاه رژیم دستنشانده و ذوب در قدرت مادی غرب بود و هویت و مشروعیت خود را بجای خدا و مردم از سران استکبار میگرفت لذا طبیعی بود که حمایت و ارتباط با اسرائیل برای او از اصل مخالفت با خودش، سختتر و مهمتر باشند بهویژه که اربابان غربی خیلی تواضع و حوصله ندارند.
امامِ صادق الوعد ما صداقت و میزان باور خود به مبارزه با اسرائیل را با پیروزی انقلاب اسلامی از همان ابتدای تشکیل حکومت با قطع همه منافذ ارتباط با این رژیم منحوس و تحویل سفارت به مبارزان فلسطینی آن روز نشان داد و با حمایت از تشکیل حزبالله سرافراز و اعلام روز قدس برای همیشه فلسطین را در قله جهتگیریها و مسائل امت اسلامی نشان داد. پس از امام راحل نیز خلف صالح و شایسته او، مسیر مبارزه امام را موبهمو ادامه داد و با تقویت نهضتهای مقاومت و پر کردن مشت رزمندگان لبنانی و فلسطینی توسط سرداران مکتب امام همچون حاج قاسم عزیز، سرنوشت محتوم به زوال این رژیم حرامزاده را تسریع بخشید.
اما یکی از مهمترین و راهبردیترین اقدامات ایشان پُر کردن «خلأ ایده» برای حل مسئله فلسطین بود آنهم همهپرسی برای تعیین سرنوشت فلسطین « از نهر تا بحر» برای شکلگیری یک حکومت مردمسالار در سراسر کشور مستقل و آزاد فلسطین است.
آنچه بازوی توانمند امامین انقلاب در مبارزه با رژیم سفاک در حمایت با مردم فلسطین بوده است یکی پیشینه علمای اصیل اسلامی در مبارزه و تحریم این رژیم بوده است و دیگری آموزههای اسلام که نفی سلطه و ظلم از بلاد اسلامی برای همه امت اسلامی واجب و ضروری دین میداند.
اما آنچه جای شگفتی و حیرت است پیدایش قوم فاسدی در بدنه حوزهوروحانیت است که بهجای تکیهبر احکام اسلام و مبارزه با رژیم کودک کشی صهیونیستی، فتوا به راهحل آمریکایی «دو دولتی» میدهند بیآنکه پاسخ دهند با کدام اسلام و با کدام قرآن، با کدام فقه با کدام انسانیت به چنین راهحلی رسیدهاند؟ اساساً اسرائیل مگر مشروع و حلالزاده است که آن را باید بهعنوان یک دولت به رسمیت شناخت؟ آیا غیرازآن است سر فروبردن در آخور غرب و اسلام آمریکایی مبتنی بر حقوق بشر غربی -که دیگر تشت رسواییاش محکم بر زمینخورده است-، تمام مبنا و معاد این قوم است و اسلام را مطابق مبانی و میل ایشان تفسیر میکنند؟.
به فرمودهی امام راحل اینان خطرناکترین دشمنان اسلاماند :«آنقدر صدمهاى كه اسلام از يكآخوند فاسد مىخورد از محمدرضا نمىخورد! در روايات هست كهآخوند فاسد و ملاّى فاسد در جهنم از بوى تعفنش اهل جهنم در عذابهستند. در اين دنيا هم از بوى تعفن بعض از آخوندهاى فاسد دنيا درعذاب است. ما طرفدارى از عمامه نمىكنيم. ما طرفدارى از اسلاممىكنيم. اين اسلام پيش شما باشد معظم هستيد. پيش هر كس باشدمعظم است. عمل نكردن به اسلام و خيانت كردن به اسلام [از] معممباشد بدتر است از آن كسى كه غيرمعمم باشد؛ براى اينكه ضررش بهاسلام بيشتر از ديگران است».
۱۳۸۵/۰۷/۲۰
اما مسئلهی اصلی این است که قم میخواهد با این دسته منحط و منحرف چه کند ؟ تا کی میخواهیم با ژستهای روشنفکری اجازه فعالیتهای خزنده این گروهک فکری خطرناک ثابت باشد؟ تا کی قرار است اینان سانسور گردند و طلاب از خطر این دشمنان رسولالله غافل باشند و با بحثهای بیخود وحدت حزبالله را خدشهدار کنند و در مقابل این جریان خطرناک نفوذ چشم بربندند؟
آیا امام راحل با پیدایش طلیعه این شجره خبیثه به ما نفرموده بودند : «طلاب عزيز لحظهاى از فكر اين مارهاى خوش خط و خال كوتاهى نكنند، اينها مروّج اسلام امريكايىاند و دشمن رسول اللّٰه. آيا در مقابل اين افعيها نبايد اتحاد طلاب عزيز حفظ شود؟ استكبار وقتى كه از نابودى مطلق روحانيت و حوزهها مأيوس شد، دو راه براى ضربه زدن انتخاب نمود؛ يكى راه ارعاب و زور و ديگرى راه خدعه و نفوذ در قرن معاصر. وقتى حربۀ ارعاب و تهديد چندان كارگر نشد، راههاى نفوذ تقويت گرديد.»