دوران انزوا عبارت است از دورانی که حوزه علمیه، در متن زندگی مردم هیچ تأثیری نداشتند. یعنی کار حوزه علمیه، به روال زندگی مردم هیچ ربطی نداشت.
حکومت هایی می آمدند، کشورهایی را اداره می کردند، شهرهایی را آباد یا خراب می کردند، جامعه را با قدرت سیاست خودشان به سمتی سوق می دادند و حوزه های علمیه و علمای دین هم، در خلال آن حرکت کلی، یک نقش جزئی و فرعی را ایفا می کردند.
گاهی علمایی بودند که دارای اقتدار فکری و علمی و روحی بودند، یا زمانه مناسب بود و می توانستند تأثیر بیشتری بگذارند.
مثل اینکه فرض بفرمایید «محقق کرکی»، به شاه طهماسب صفوی و جانشینان شاه طهماسب یاد میداد که « اینطور مجرمین را تعقیب کنید، این طور مجازات کنید»، بعضی از امور دین را به آن ها یاد میداد.
یا مثلا «شیخ بهایی» یا «میرداماد»، یا فرض بفرمایید «محقق سبزواری» یا «مجلسی» (رحمت الله علیهم اجمعین)، این ها تأثیری بیشتری در دوران صفویه داشتند…
لکن این طور نبود که نظام جامعه از حوزه و از کاری که در حوزه انجام می دهد، یک تغذیه و هدایتِ حقیقی بشود.
صفحه ی 227 کتاب انقلابی بمانید