شهادت آیتالله سید مصطفی خمینی در آبان ۱۳۵۶ را، میتوان یکی از نقاط عطف تاریخ معاصر ایران دانست؛ رخدادی که در سیر تحولات اجتماعی و گفتمانیِ انقلاب اسلامی نقشی بنیادین ایفا کرد. اگرچه شهادت فرزند ارشد امام خمینی، در ظاهر یک حادثۀ شخصی به نظر میآمد، اما بسترهای فرهنگی، مذهبی و سیاسی جامعۀ ایران، آن را به پدیدهای تاریخی بدل کرد که پیامدهای مستقیم و غیرمستقیماش، شتابدهندۀ مسیر انقلاب شد.
شهادت بهمثابۀ موتور بیداری عمومی
نخستین اثر مستقیم شهادت سید مصطفی خمینی، شکستن سکوت و خفقان حاکم بر فضای عمومی بود. در دهۀ 50، دستگاه پهلوی با سیاست تفرعنی، مجال هرگونه اعتراض علنی را بسته بود. اما خبر شهادت ایشان در نجف، بهانهای مشروع و مذهبی در اختیار مردم و روحانیون قرار داد تا در قالب مجالس ترحیم، اجتماعات گستردهای برپا کنند. که این مجالس نهتنها مجال یادآوری شخصیت علمی و مبارز او بود، بلکه عملاً به سنگر نیروهای مذهبی و سیاسی برای بازتولید شعارها و گفتمان انقلابی و مبارزاتی بدل شد.
شهادتچنین وضعیتی، بار دیگر امام خمینی را به کانون توجه جامعۀ ایران بازگرداند و نقطۀ آغازی بر طلوع شخصیت ایشان در میان جامعۀ عراقی بود. در بسیاری از جوانانی که شاید نام امام را تنها از خلال حوادث ۱۵ خرداد شنیده بودند، با شهادت فرزند ایشان، دوباره به اهمیت و مظلومیت رهبری نهضت پی بردند. این تجدید خاطرۀ جمعی، روح تازهای به مبارزه دمید و امید به پیروزی را تقویت کرد.
🔸تأثیر نمادین و گفتمانی شهادت
در فرهنگ شیعه، شهادت همواره کارکردی فراتر از مرگ دارد؛ شهادت نوعی حضور فعال در تاریخ و تبدیل شدن به نماد است. شهادت سید مصطفی خمینی در غربت، در شرایطی مشکوک و با ابهاماتی دربارۀ دخالت ساواک، ناخودآگاه با روایتهای عاشورایی پیوند خورد. مردم این واقعه را در امتداد سنت مظلومیت اهلبیت دیدند و آن را نشانهای از استمرار ظلم و حقستیزی سلطنت تعبیر کردند. این پیوند گفتمانی، ظرفیت عظیمی برای بسیج اجتماعی فراهم آورد. شهادت مصطفی خمینی تنها مرگ یک عالم دینی نبود، بلکه به نمادی از ستم مضاعف رژیم پهلوی بدل شد؛ ستمی که حتی دامن فرزندان تبعیدی را نیز میگیرد. چنین معنابخشی، تأثیری عمیقتر از صرفاً یک حادثۀ تاریخی داشت و افکار عمومی را از سطح همدردی به سطح کنشگری ارتقا داد.
بازآفرینی انسجام اجتماعی و بسترسازی اعتراضات
از دیگر آثار غیرمستقیم شهادت سید مصطفی خمینی، بازآفرینی همبستگی میان نیروهای مختلف مذهبی و اجتماعی بود. مجالس یادبود ایشان، نه تنها روحانیون و طلاب حوزههای علمیه را به حرکت واداشت، بلکه روشنفکران مذهبی، دانشجویان و حتی برخی اقشار بازاری و سنتی را نیز به یکدیگر پیوند داد. این انسجام، مهمترین سرمایه اجتماعی برای انقلاب بود. رژیم برای پراکندن مخالفان تلاش کرد، اما شهادت فرزند امام گروههای مختلف را متحد ساخت.
همین وحدت، بعدها در شکلگیری اعتراضات گستردهتر مانند قیام ۱۹ دی قم و سپس سلسله تظاهرات سال ۱۳۵۷، نقش تعیینکنندهای ایفا کرد. تحلیلگران تاریخ انقلاب بر این باورند که اگر شهادت سید مصطفی خمینی و پیامدهای اجتماعی آن نبود، خیزش ۱۹ دی ۱۳۵۶ در قم به آن شدت و گستردگی رخ نمیداد. مجالس ترحیم مجتهد شهید در سراسر کشور، روحیۀ اعتراضی را زنده کرد و دیوار ترس را شکست. زمانی که رشیدی مطلق مقالۀ توهینآمیز علیه امام خمینی را منتشر کرد، جامعهای که پیشتر در بستر این مراسم آماده کرده بودند، واکنشی تند و سازمانیافته نشان داد. به بیان دیگر، شهادت سید مصطفی همچون حلقهای آغازین، زنجیرۀ اعتراضات منتهی به انقلاب را فعال ساخت.
تقویت موقعیت امام
اثر غیرمستقیم دیگر شهادت شهید سید مصطفی، تقویت جایگاه جهانی امام خمینی بود. واکنشها در نجف، کربلا، قم و دیگر مراکز مذهبی بهسرعت در رسانههای منطقهای و بینالمللی انعکاس یافت. برای نخستین بار پس از سالها تبعید، نام امام دوباره در سطحی گسترده بر زبانها جاری شد. توجه جهانی، هم مشروعیت رهبری امام را تثبیت کرد و هم پیام مبارزه را به جهان رساند.
🔹سرمایۀ معنوی برای ادامۀ مبارزه
شهادت سید مصطفی خمینی به نوعی پشتوانه عاطفی و روانی برای امام و یاران ایشان بود. امام خمینی خود این حادثه را «از الطاف خفیۀ الهی» تعبیر کردند. این نگاه، امام را در برابر غم شخصی نیرومند ساخت و به نهضت آموخت که شهادت آغاز حرکتهای تازه است. چنین رویکردی، سرمایه معنوی ارزشمندی بود که توانست موجی از امید و صبر انقلابی را در دل مبارزان برانگیزد.
یادداشت اختصاصی// حجت الاسلام علی رشیدی