علم ثروت است
چشمانش را باز کرد. پتو را کنار زد. خنکی، پاهایش را نوازش کرد. سینه اش را از هوای اتاق پر کرد. چند لحظه نگه داشت.
چشمانش را باز کرد. پتو را کنار زد. خنکی، پاهایش را نوازش کرد. سینه اش را از هوای اتاق پر کرد. چند لحظه نگه داشت.
روایت کودکی خاص را از کوچه پس کوچه های خاکی قصبه می شنوید…مجموعه روایت های زندگی روحانی شهید محمدحسن شریف قنوتی
مدرس در دوره دوم مجلس شورای ملی به عنوان مجتهد مسلّم، از طرف مراجع نجف نامزد و برای نظارت بر قوانین انتخاب شد.
چرا سفیر انگلستان این چک را برای من ارسال کرده است.چون اقای سفیر به شما ارادت دارندمدرس کمی فکر کرد و به یاد روزی افتاد که …
من لایحه حکومت نظامی را قبول ندارم و آقای رضا خان نباید لایحه ای که باعث کشتن و بستن مردم می شود ارائه بدهد.
پسر جان مگر نمیفهمی میگویم تو برو من خودم می آیم، یک حرف را چند بار باید زد؟!آخر نمیشود آقا جانم گفتن…
ما روایت داریم سلطانی خوب است که با علما پیوند داشته باشد اما عالمی که به در خانه پادشاه برود خوب نیست.
عبدالباقی پارچه را باز کرد، داخل پارچه پول نبود یک پارچه دیگر بود، پارچه را که باز کرد فقط یک کفن بود. شهید مدرس
ما باید یاد بگیریم که مزد هر کار را از محل همان کار بگیریم، شهریه طلبه را نمیشود به خاطر تبلیغات خرج کرد، پول امام زمان حساب و کتاب دارد
سید گفت: چطور شد تو به سراغ من آمدی؟من نیز به قصد تحصیل جواب، جلوتر رفتم. گفتم به بهانه ی روز خبرنگار سراغ کسی را می گرفتم که به تو رسیدم.
هنوز حساب کاربری ندارید؟
ایجاد حساب کاربری