امام خمینی(قدسسره): میدیدند که روحانیت اگر زنده باشد، و چشمش را باز کند و بگذارند به حیات خودش ادامه بدهد این مزاحم است. از این جهت روحانیت را با تمام قوا کوبیدند. به طوری که این حوزه علمیهای که آن وقت البته هزار و چند صد تا محصل داشت، رسید به یک چهار صد نفر، آن هم چهار صد نفری که توسری خورده، چهار صد نفری که هیچ نتواند یک کلمه صحبت کند. یک کلمه تمام منابر را در سرتاسر ایران، تمام خطبا را در سرتاسر ایران زبانشان را بستند. و تمام علما را در سرتاسر ایران زبانشان را بستند.
مع ذلک خوب، در زمان رضا شاه هم یکی- دو- سه دفعه قیام کردند علما. مع ذلک چون قیامی بود که ملت از بس ترسیده بود از او همراهی نمیتوانست بکند شکسته میشد. از آذربایجان قیام کردند. از خراسان قیام کردند. از همه ایران، یکوقت در قم جمع شدند و نهضت کردند لکن شکسته میشد. این برای این بود که آنها میدیدند اگر بخواهند همه چیز ما را ببرند و صدا درنیاید باید اینها را از بین ببرند، تا اینکه ملت نتواند دیگر یک جایی باشد که به [وسیله] آن، [آنان] را رهبری کنند و متمرکز بشود قوا در آنجا. این مقصد اینها بود.
روحانیت در همه این موارد و قبل از آن مدافع اسلام و مدافع قوانین اسلام بوده است. لکن به حسب موارد البته گاهی پیش میبردند، مثل قضیه میرزای شیرازی که همه ایران هم تبعیت کردند و گاهی هم شکست میخوردند. غالباً شکست میخوردند.
۱۳۵۸٫۱۰٫۰۷