مدیر به حسن رسید و پرسید از چه کسی تقلید میکنی؟
تا گفت امام خمینی، مدیر محکم به او پس گردنی زد جوری که صورتش خورد به میز و خون از بینی او بیرون پاشید…
نوشته های مشابه
آنکسی که امروز با امام خمینی بیعت میکند، با پیغمبر بیعت کرده
-
ارسال توسط
مرکز مطالعات
- 0 دیدگاه
آنکسی که امروز با امام خمینی بیعت میکند، با پیغمبر بیعت کرده. پیرمرد، اسباب کشاورزی اش را رها کرد و روی خاکها دراز کشید.
ترس عاشورایی؛ سرچشمه قدرت الهی
-
ارسال توسط
مرکز مطالعات
- 0 دیدگاه
ترس عاشورایی، ترسی نیست که انسان را از میدان خارج کند، بلکه قدرتآفرین است برای جبهه حق. دشمن از عاشورا میترسد، از عاشوراییان بیم دارد…
فرصت مقدس
-
ارسال توسط
مرکز مطالعات
- 0 دیدگاه
با توجه به شرایط کنونی جامعه، نگاهی دوباره به صحیفه امام خمینی (ره) انداختیم تا با رجوع به بیانات و پیامهای ایشان در ایام آغاز جنگ تحمیلی…
توفان تاریخی
-
ارسال توسط
مرکز مطالعات
- 0 دیدگاه
تعجب می کنم، شهادت عده ای در تاریخ توفان به پا می کند همیشه زنده و گرم؛ تازه و عبرت آموز؛ ماندگار و سازنده؛ اما عده ای شهادتشان برد کمتری…
سنگر نان
-
ارسال توسط
مرکز مطالعات
- 0 دیدگاه
امروز خبر شهادت برادرِ مجتبی شاطر در ملایر را به او دادند. مجتبی شاطر با آرامشی مردانه، پنجه در خمیر سنگگ فرو میکرد و برای مردم نان میپخت.
میثم تمار؛ نماد اعتماد به ولایت
-
ارسال توسط
مرکز مطالعات
- 0 دیدگاه
در نهایت، دشمنان میثم تمار را بر همان درخت نخلی که مولایش خبر داده بود به دار آویختند. و به همه نشان داد که آنچه «ولایت» بگوید….
جنگ غدیر
-
ارسال توسط
مرکز مطالعات
- 0 دیدگاه
ما بعد از جنگ چه تغییراتی را تجربه خواهیم کرد؟ باور و نگرشمان به تواناییهای خود تغییر خواهد کرد؟ نگاهمان به نظام استکبار و تمدن غرب چه؟
واقع گرایی نه، واقع نمایی
-
ارسال توسط
مرکز مطالعات
- 0 دیدگاه
حاجآقای ابوترابی در اتاق رئیس حاضر میشود. بلافاصله رئیس، می پرسد: چرا پیش بازرسان شکنجههای ما را حاشا کردی؟ ترسیدی؟
فقاهت یا مدیریت؟
-
ارسال توسط
مرکز مطالعات
- 0 دیدگاه
حال و هوای فکری آن دوره بدینگونه بود که جانشین باید همزمان هم فقیه اصولی می بود، هم معترض به رژیم پهلوی، و هم قائل به حکومت دینی
شهید حجت السلام محمد خرسند، شهید لیلة القدر
-
ارسال توسط
مرکز مطالعات
- 0 دیدگاه
با اینکه امام جمعه کازرون بود، ولی یک زندگی معمولی داشت. در هر زمان جوابگوی مراجعات مردم بود. به فکر نیازمندان بود
روحانی شهید محمدامین کریمیان
-
ارسال توسط
مرکز مطالعات
- 0 دیدگاه
عیدِ امسال سخنرانی آقا رو گوش می دادیم.دیدیم محمد امین دستانش را بر صورتش گذاشته و آرام آرام گریه می کند….