اگر در انتهای پارکی در تهران، چند دهههشتادی اشتباهی کنند، یا اگر چند صد نفر در تخت جمشید یا آرامگاه حکیم فردوسی، ضد اسلام شعاری دهند،
فوجفوج شبهروشنفکران قلم میسایند و آن را بزرگ میکنند و کاریکاتور مزخرفی از ایران نشان میدهند که تناسبی با واقعیت ندارد
آنها به هنگامِ این صفوف فشردۀ ایمان لال میشوند و قلمِ خوشرقصشان فلج میشود!
و چه بد که گاهی برخی دوستان انقلابی ما هم، با دیدن چند صحنه بزک شده در رسانههای جهتدار، شروع به تکرار همان حرف مشاورین خیانتکار ایرانی دشمنان ما را میکنند!
“گاهی میشنویم در نوشتههای اینترنتی یا در رسانهها وروزنامهها که اظهارنظر میکنند که بله، مردم نسبت به روحانیّت بیاعتقاد شدهاند، نسبت به دین بیاعتقاد شدهاند؛ اینها را اینجا درداخل هم میشنویم. خب، این یکی از آن محاسبات صد درصد غلط است؛ امروز گرایش مردم به انقلاب و به دین از روز اوّل انقلاب یقیناً بیشتر است.” (۱۴خرداد ۱۴۰۰)
با این همه بله، کمکاری و بیبرنامگی داریم! در روایت کردن خوبیها و پیشرفتهایمان، در اندیشه و فکرسازی برای مردممان و تقویت مبانی دینی و اندیشهای آنها! و اگر این کمکاریها ادامهدار باشد، کاربجایی میرسد که امام امّت چنین آزرده میشود:
“آنچه امسال به بنده خبر داده میشد، این بود که گاهی تظاهر به روزهخواری، در بعضی از معابر شهر تهران و دیگر شهرها دیده شد. یقینا نظام جمهوری اسلامی درصدد آن نیست که کسانی را بزور وادار به دینداری کند امّا در مقابل هنجارشکنی دینی هم وظیفه دارد؛ نباید کوتاهی کنیم.” (خطبههای نماز عید فطر ۱۴۰۳)
یادداشت اختصاصی // حجت الاسلام مجید شریفی