سیر تطور اندیشهی آیت الله منتظری در گسترهی ولایت فقیه آنقدر سوال برانگیز است که مدافعان ایشان در صدد پاسخهای متعدد بر آن برآمده اند.
آقای منتظری در موقفی که کتاب ولایت فقیه را مینگاشت، معتقد بود که انتصابِ ولی از طرف خداوند است. اما بعد عزل از قائم مقامی نظرات ایشان در زمینهی ولایت فقیه، دو رتبه نزول می کند. ابتدا قائل به انتخاب ولی فقیه از جانب مردم می شود، سپس به نوعی ولایت مقیده با نصب مردم را می پذیرد.
این تبدل، سوال بزرگی را مقابل آقای منتظری قرار میدهد که طرفداران ایشان در صدد پاسخ آن برآمدهاند.
ادلهی طرفداران آقای منتظری در توجیه استحالهی ایشان عبارت است از؛ «تبدل در فتوا»
اما تبدل در فتوا چیست؟!
اگر مجتهدی از نظر خود، در یک حکم شرعی برگردند، تبدل در فتوا صورت میگیرد. و همیشه فتوایی مدنظر است که متاخر باشد. هنگامی که تبدل در فتوا برای مجتهدی صورت بگیرد، بر او واجب است که به نظر متأخر خود عمل کند. همچنین اگر مجتهد، مرجع نیز باشد باید به مقلدین خود نیز اطلاع رسانی کند که در این حکم شرعی نظرش تغییر کرده است و مِن بعد، به حکم جدید عمل کنند.
در رابطه با تبدل در فتوا نکته قابل تأمل این است که صرفا در حکم شرعی رخ می دهد نه در امور اعتقادی. اگر شخصی در امور اعتقادی دچار دگرگونی شد؛ نمی توان آن را تأیید کرد و به عنوان تبدل در فتوا نظرات ایشان را درست دانست.
تقلیل بحث ولایت فقیه از یک امر اعتقادی به یک امر شرعی، مغالطهای بیش نیست. بیشترین سهم استفاده از این مغالطه را امثال آقای محقق داماد دارند. این افراد درصدد اند که آقای منتظری را در اوج نگه دارند.
آرزوی هر دلدادهی به انقلاب این است شخصیتی مثل آیت الله منتظری در اوج خود باقی میماند اما آقای منتظری اواخر عمر در جایگاهی قرار داشتند که با مقام قبلی خود به شدت ناسازگاری دارد. و به نزول شدیدی از ارزش های خود دچار شدند.
یادداشت اختصاصی // حجت الاسلام حامد جمالی