بسم الله الرّحمن الرّحیم
خلاصه بیانات در دیدار رمضانی دانشجویان
19 فروردین 1403
جلسهی شیرین و پُرمغز
جلسهی خیلی شیرین و پُرمغزی امروز با شما داشتیم؛ محیط دانشجویی محیط شاد، زنده، پُرهیجان و مطالبهگر و شوقآفرینی است. بنده و مسئولین دیگری که دستاندرکار ادارهی بخشهای مختلف کشور هستند، باید اینها را بشنوند و روی اینها فکر کنند، مطالعه کنند؛ بعضی از این پیشنهادها کاملاً عملی است، دنبال کنند.
توقّعات و پیشنهادها
توقّع من هم واقعاً این است که اوّلاً پیشنهادها واقعبینانه باشد و ثانیاً بررسیشدهی به معنای کامل کلمه باشد. حالا یکی از دوستان گفتند «تصوّر شده که نظر رهبری در مورد مسئلهی «عدالت» با سال هشتاد فرق کرده»؛ اگر فرقی کرده باشد، در این جهت فرق کرده که اصرار بر مسئلهی «عدالت» بیشتر شده؛ چون پیشرفتهایمان در سمت عدالت کم بوده، این را هم توجّه داشته باشید که امروز در بدنهی دولت، کسانی مشغول کار هستند که تا چند سال قبل از این، مثل شما در همین جلسه شرکت کردند و اینجا سخنرانی کردند؛ یعنی این توقّعی که بنده همواره ابراز میکردم که جوانهای دانشجو بیایند در مدیریّتهای میانی و بلکه بالایی حضور پیدا کنند و کار کنند، الان برآورده شده؛ خب نگاه به این واقعیّتها بایستی ذهنِ جوانِ دانشجوی امروز را هدایت کند به سمتی که به گرهگشایی مشکلات نزدیکتر باشد؛ توقّع من این است.
حفظ نورانیّت ماه رمضان
روزهای پایانی ماه رمضان است. شماها جوانید، دلهای پاکیزهای دارید شماها حتماً در طول رمضان امسال نورانیّت پیدا کردهاید؛ سعی کنید این نورانیّت را حفظ کنید. راهش هم این است که از گناه پرهیز کنید. بعضی از گناهها هست که انسان توجّه ندارد به اینکه اینها گناه است؛ خیلی از حرف زدنهای ما، خیلی از اظهاراتی که در فضای مجازی میکنیم، اینها پاسخ لازم دارد؛ بالاخره مراقبت باید کرد؛ اِنَّ السَّمعَ وَ البَصَرَ وَ الفُؤادَ کُلُّ اُولئِٰکَ کانَ عَنهُ مَسئولاً.
دقّت بشود آن نادرست در رفتارهای خودمان شناخته بشود؛ اگر شناخته شد، اصلاحش ممکن میشود، توبهی از آنها ممکن میشود، استغفار از آنها ممکن میشود؛ سعی کنید این نورانیّت را که در ماه رمضان بیشتر هم شده حفظ کنید؛ با ترک گناه، با نماز اوّل وقت، حتّیالمقدور با جماعت، با مراقبت کردن دقیق از اظهارات؛ من به هیچ وجه شما را توصیه به محافظهکاری نمیکنم، توصیهام این است که دقّت کنید چه میگویید.
ماه رمضان و انس با قرآن
امسال بحمدالله ماه رمضان، ماه رمضانِ خوبی بود، بخصوص رواج قرآن، تلاوت قرآن، برای بنده خیلی خرسندکننده بود. هر چه میتوانید با قرآن مأنوس بشوید؛ همه چیز در قرآن هست، که با تدبّر در قرآن [به دست میآید]؛ البتّه این تدبّر با راهنمایی باید همراه باشد. اسم مرحوم آقای مصباح (رضوان الله علیه) دو سه بار اینجا آورده شد که بجا است؛ از کتابهای ایشان استفاده بشود. حقّاً و انصافاً فکر این مرد بزرگ، فکر کمککنندهی به حرکت درست فکری جوانها است. هیئتهای فعّال در این ماه، افطارهای خیابانی در این ماه، همهی اینها چیزهای باارزشی بود.
نقش دانشجویان و آیندهنگری
بنده مطالبی را یادداشت کردهام، یکی راجع به مسئلهی دانشجویان و دانشجویی، یکی راجع به دانشگاه است. دربارهی دانشجو، دانشجو به عنوان یک عنصر جوان، پُرتوان، پُرانگیزه، آیندهدار مطرح است. طبعاً با این خصوصیّات، انتظاراتی از این جمع دانشجو هست. اصرار من این است که دانشجوها به آینده نگاه کنند. شما امروز از مسائل جاری کشور ایراد میگیرید؛ اصرار من این است که دانشجوها به آینده نگاه کنند.
شما امروز از مسائل جاری کشور ایراد میگیرید، اما چقدر آن حرفها دنبال شده؟ در محیط دانشجویی چقدر آن حرفها دنبال شده دیگر؟ همیشه که نمیشود به مدیران دولتی ایراد گرفت، به خودمان هم ایراد بگیریم. امروز شما نگاه کنید، فکر کنید، برای فردا، برای آینده، هم از لحاظ نظامات ارزشی، هم از لحاظ نظامات برنامهای و کاری یک تصوّر درستی، یک آیندهی مشخّصی ترسیم کنید، راه برای رفتن به آن آینده را مشخّص کنید و قدمبهقدم حرکت کنید؛ عجله هم لازم نیست. ما هیچ احتیاجی به عجله نداریم؛ راه معمولی شماها، شما را به مقصود میرساند.
تأکید بر اهمیت تحصیل و نقشهای دانشجویان
البتّه توجّه به این باشد که کار اصلی دانشجو درس خواندن است. کار اصلی دانشجو فراگیری «علم» است ــ لکن در کنار دانشجویی و کار علمی، آیندهنگری، نگاه به جامعه، نگاه به مردم، نگاه به مشکلات، جزو وظایف حتمی دانشجو است. اگر بخواهیم این مقصود حاصل بشود، یعنی فردا بهتر از امروز بشود، بایستی برای خودمان آرمانهای مشخّصی را تعریف کنیم. برای اینکه آرمانهای مشخّص را پیدا کنیم احتیاج داریم که وضعیّت خودمان را بشناسیم. در محیط عامّ دانشجویی اینجوری نیست؛ باید شما کاری کنید که این خواسته، این هدف، در محیط دانشجویی فراگیر بشود. اوّلاً بایستی موقعیّت و موجودیّت کنونی خودمان را درست بشناسیم. جوان دانشجوی امروز باید بداند که در یک نظام انقلابی چشم باز کرده، قد کشیده، به دانشجویی رسیده، به محیط علمی دست پیدا کرده و تا اینجا پیش آمده؛ در یک نظام انقلابی. اوّل این را باید بدانیم؛ خیلیها از این غافلند.
اواقعیتهای زندگی در نظام انقلابی
اصلیترین واقعیّتهای زندگی ما الان این است که نظام، نظامِ انقلابی است امّا نظامی که الان در آن زندگی میکنیم، نظامی است که این توقّعات از او هست؛ چرا؟ چون یک نظام انقلابی است. پس ما بایستی «انقلابی بودن نظام» را همواره به عنوان یک واقعیّت در نظر داشته باشیم. این مبارزهای که این نظام را به وجود آورد، در مقابل چه کسی بوده؟ این هم مهم است. این مهم است، برای اینکه بدانیم دیروز چه جوری بودیم. تشخیص واقعیّتهای امروز و قضاوت درست دربارهی آنها در صورتی حاصل خواهد شد که بدانیم از کجا حرکت کردیم و چه واقعیّتی در کشور حاکم بوده. من عرض میکنم طرفِ این مبارزهی پُرحادثه یک نظام فاسد و خائن ــ هم فاسد بوده، هم خائن بوده ــ که حکومت وابستهی پهلوی است؛ ما باید این را فراموش نکنیم.
خصوصیات نظام فاسد پهلوی
خصوصیّت آن نظام فاسد اوّلاً، در رأس کشور، یک خانوادهی از همه جهت پُراشکال و پُرایراد قرار داشتند یعنی یک حکومت ارثی و میراثی، آن هم یک خانوادهی اوّلاً کممایه و فرومایه، ثانیاً مبتلا به انواع فسادها؛ از لحاظ نوع مدیریّت، مدیریّتِ استبدادی بود و مطلقاً مردم نقش نداشتند. آن مقداری را که امروز مردم در کار کشور حضور دارند و دخالت دارند، مقایسه کنید با گذشته؛ از کجا ما حرکت کردیم، به کجا رسیدهایم. البتّه قانع نباید شد به آنچه هستیم؛ این جزو مسلّمات ما است. از نظر سیاسی، آن نظام یک نظام سیاسیای بود که دستنشانده بود؛ رسماً، قدرتهای بیرونی و مسلّط آنها را تعیین کرده بودند.
مثلاً یک وقت هست که یک نادرشاهی پیش میآید، بلند میشود با قدرتِ خودش کشور را میگیرد؛ خب بله، زور است، استبداد است، امّا خودش است؛ رژیم گذشته اینجور نبود. زورگو بودند، مستبد بودند، ظالم بودند، مردمکُش بودند، امّا خودشان سر کار نیامده بودند، آنها را سر کار آورده بودند، هم رضای پهلوی را، هم محمّدرضا را؛ آنوقت در عین اینکه در داخل با استبداد رفتار میکردند، در مقابل بیگانگان تحکّمپذیر بودند، مطیع بودند، تحکّمات بیگانگان را قبول میکردند. از نظر فرهنگی، ریزهخوار فراوردههای دستدوّم غربیها بودند، از لحاظ اجتماعی، فاصلهی طبقاتی شدید بود، تبعیض، فوقالعاده بود، عدالت بیمعنی بود، ویژهخواری جزو کارهای رایجِ بین همه بود.
هر کسی با دربار و با دستگاه ارتباط داشت براحتی در اموال مردم تصرّف و دستاندازی میکرد. از تهران یک ورقهی کوتاهی دست یک افسر بازنشستهای میدادند، میآمد آنجا، میرفت در مزرعهی مردم، میگفت اینجا مال من است، جمع کنید بروید؛ تراکتور میانداختند و هر چه او داشت از بین میبردند و ملک را تصرّف میکردند؛ یعنی درست مثل کاری که شهرکنشینهای رژیم صهیونیستی با مردم کرانهی غربی میکنند؛ آنها هم همینجور هستند؛ میروند وارد ملک میشوند، خانه را خراب میکنند، ملک را خراب میکنند، میگویند این مال ما است.
وضعیت علمی و فناوری در دوره پهلوی
از لحاظ علمی و فنّاوری، ببینید، بیش از چهل سال در این کشور دانشگاه بود؛ کدام فکر علمی جدید از این دانشگاهِ دورهی پهلوی بیرون آمد؟ در حالی که اساتید خوبی هم داشتند درس خوانده بودند، بلد بودند؛ دکتر حسابی بود، دکتر ریاضی بود، مرحوم مهندس بازرگان بود؛ افرادی از این قبیل، تحصیلکرده، خوب، بودند.
از لحاظ استاد مشکلی نداشتند، امّا این دانشگاه هیچ فراورده نداشت؛ نه یک فراوردهی علمی داشت، نه یک پیشرفت فنّاوری و صنعتی داشت، نه یک فکر جدیدِ مدیریّتی برای کشور ارائه کرد. از لحاظ هویّت ملّی، ایران به عنوان یکی از اقمار سیاسی و اقتصادی و اجتماعیِ یک دولتی، هر کسی، باید محسوب میشد؛ یعنی اینها جزو مسلّمات آن روز بود! یک چنین وضعی بود. از این قبیل، حرف زیاد است در مورد آن نظامی که ایرانِ قبل از انقلاب داشت، که انقلاب با آن جنگید، انقلاب علیه آن به وجود آمد. واقعاً وضعیّت شرمآوری بود.
شروع مبارزات و نهضت ملّی نفت
از اوایل دههی ۲۰ مبارزات شروع شد. صاحبان افکار مختلف مبارزات را شروع کردند؛ اوجش، نهضت ملّی نفت بود که با پیشوایی مرحوم مصدّق و مرحوم کاشانی اتّفاق افتاد و شکست خورد. ایرانی در نهضت ملّی تحقیر شد! یک آمریکایی با یک چمدان پول، یک چمدان دلار آمد داخل این سفارت انگلیس نشست، ستاد تشکیل داد؛ کودتا به وسیلهی اوباش انجام گرفت و یک کودتای نظامیِ به معنای واقعی هم نبود؛ حکومت را ساقط کردند و شاه که فرار کرده بود، برگشت؛ یک ملّتی دولتش اینجور ساقط بشود، کأنّه این واقعاً حقارت ایرانی را اعلام میکرد.
مبارزات دینی و رهبری امام
خب، بعد در شکل حلقهی تکاملیافتهی آخرینِ این مبارزات، مبارزهی مردم به رهبری علمای دینی بود؛ به پیشرانی و پیشوایی علمای دینی و رهبری امام بزرگوار، که این یک حرکت تکاملیافتهای بود؛ از همهی تجربیّات گذشته استفاده کرد، و چون دین بود و چون عالِم دینی بود، توانست مردم را بسیج کند، نیروی ملّی را به میدان بیاورد. وقتی که نیروی ملّی به میدان آمد، رهبری درستی هم سر کار بود، طبعاً کار پیش میرفت، و پیش رفت و انقلاب پیروز شد. شناسنامهی تاریخی ملّتِ امروز ایران این است. متن انقلاب: جمهوریّت و اسلامیّت
آرمانهای جمهوری اسلامی
حالا با این مقدّمه و این توضیحاتی که عرض شد، گفتم باید دنبال آرمان باشیم. به نظر من جمهوری اسلامی میتواند آرمانهای خودش را در ذیل دو عنوان کلّی خلاصه کند: یک عنوان عبارت است از «ادارهی کشور به شیوهی اسلامی»؛ عنوان دوّم، «ارائهی یک الگو به مردم جهان برای ادارهی خوب یک کشور»؛ این دو آرمان است. شما باید روی این راههایی که میتواند این دو عنوان کلّی را تحقّق ببخشد فکر کنید و کار کنید.
ادارهی کشور به شیوهی اسلامی
یکی ادارهی کشور به شیوهی اسلامی. حالا در ادارهی کشور به شیوهی اسلامی بحث زیاد است. همان است که در بیانات نهجالبلاغهای وجود دارد و خیلی از شماها بلدید و آشنا هستید؛ مثلاً نامهی امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) به مالک اشتر؛ حکومت اسلامی همان حکومت علوی است. یعنی، هم در جنبهی مادّی، هم در جنبهی معنوی ــ باید در مسیر پیشرفت بیوقفه و بدون عقبگرد واقع بشود. از جنبهی مادّی که میگوییم پیشرفت بکند، یعنی از لحاظ رفاه عمومی، امنیّت جسمی و اخلاقی و عدالت.
معنای عدالت
عدالت یعنی چه؟ خب عدالت را باید درست فهمید. عدالت یعنی «نفی فاصلهی طبقاتی در استفاده از فرصتهای عمومی»؛ اگر چنانچه شما راجع به کسی یک چیزی گفتید، در فضای مجازی هم پخش کردید و او به هر دلیلی فرصت نداشته باشد که به این حرف شما جواب بدهد، این ضدّ عدالت است؛ این عدالت نیست؛ عدالت فقط در مسئلهی مالی که نیست؛ در مسائل آبرویی، مسائل کاری، شغلی، حیثیّتها و بقیّهی چیزها هم باید رعایت عدالت بشود. عدالت، پیشرفت علمی، گسترش سلامت، جوان نگه داشتن جمعیّت، انواع سازندگیها و نوآوریها؛ ادارهی اسلامی کشور که میگویم یعنی این چیزها و امثال اینها؛ اینها باید تحقّق پیدا کند.
انتظارات از دانشجویان و جامعهی دانشجویی
برای هر کدام از این سرفصلها فکر باید آماده کرد، نظریّه باید آماده کرد. از شما دانشجوها، و از جامعهی دانشجویی ــ نه فقط تشکّلها ــ این توقّع وجود دارد. جنبهی معنوی هم همینجور است: اخلاق، دینداری، تعاون، سبک زندگی اسلامی، ایثار، مجاهدت و امثال اینها. البته نه اینکه تا حالا از این کارها نشده؛ خیلی شده، امّا همهی فکرها و نظریّهها و برنامهها نوبهنو و روزبهروز باید جلو برود و این احتیاج دارد به کار مداوم شما.
ارائهی الگو به دنیا
در مورد ارائهی الگو به دنیا. خب بعضیها وقتی ما اسم دنیا و جوامع جهانی را میآوریم، لبخند میزنند که «عجب، میخواهند دنیا را آباد کنند!»؛ خب بله، چه اشکالی دارد؟ اگر یک جامعهای این همّت را داشته باشد، این عرضه و توان را هم داشته باشد که روی دنیا اثر بگذارد و دنیا را به سمت اصلاح پیش ببرد، چه اشکالی دارد؟ این به معنای خیرخواهی برای مردم دنیا است. امیرالمؤمنین فرمود: فَاِنَّهُم صِنفان؛ این مردم دو جور هستند: اِمّا اَخٌ لَکَ فِی الدّینِ وَ اِمّا نَظیرٌ لَکَ فِی الخَلق. ارائهی الگو؛ این کار هم تا حدودی تا الان انجام گرفته. شما جوان دانشجوی امروز باید بدانید که خیلی از این حوادثی که در سطح منطقه و در سطح دنیا شما را به هیجان میآورد و به آنها افتخار میکنید، مربوط به کشور شما است، مربوط به جامعهی شما و به انقلاب شما است.
وظایف اصلی دانشگاهها
راجع به دانشگاه، وزیر محترم، مسئولین دانشگاهی، خطاب به آنها عرض میکنم: رکن اصلی تعریف دانشگاه «علم» است، دانش است. دانشگاه سه وظیفهی اصلی دارد؛ اوّل، عالِم تربیت کند، دوّم، علم تولید کند، سوّم، به تربیت عالِم و تولید علم جهت بدهد. حالا دانشگاههای دنیا در این رکن سوّم لنگاند. نتیجه این میشود که محصول تولید علم و تربیت عالِم، میشود ابزار دست قدرتهای صهیونیستی و قدرتهای استکباری دنیا. همهی ارکان دانشگاه باید به این سه نقطه توجّه کنند؛ مدیر، استاد، دانشجو، متن درسی، فرایندهای آموزشی، همه باید در خدمت این سه جهت باشند. ما بایستی بر گنجینهی علمی کشور بیفزاییم و کشور را از لحاظ علمی غنی کنیم.
اهمیت پیشرفت علمی و فناورانه
ما از لحاظ علمی پیش رفتیم؛ از لحاظ نتیجهی علم، که فنّاوری است، پیش رفتیم؛ امروز بخش مهمّی از اعتبار ما در دنیا، مربوط به این است؛ این را باید نگه داریم و حفظ کنیم. البتّه قدرتهای استکباری، این دانشگاه را برای ما نمیپسندند.
توقّعات از تشکّلهای دانشجویی
در مورد تشکّلها این مقداری که شما راجع به توقّع از دولت و نظام و شخص حقیر و مانند اینها اینجا بیان کردید، بدانید چند برابرش من از شما توقّع دارم. توقّع از تشکّلها خیلی زیاد است. اوّلین توقّع اینکه شما باید در محیط دانشجویی اثر بگذارید؛ این اثر دیده نمیشود. تشکّلها باید در درجهی اوّل، نگاهشان به داخل دانشگاه باشد. به بیرون دانشگاه [هم] نظر داشته باشید؛ همینطور که گفتم، دغدغهمند باشید، انتقاد کنید، اشکال داشته باشید، راه حل ارائه بدهید، اینها خوب است، امّا از این خوبتر، از این لازمتر این است که شما به داخل دانشگاه نگاه داشته باشید؛ روی دانشگاه کار بکنید.
مقابله با دنبالهروی از غرب
یک عدّهای الان در دانشگاه اسلامی ایران، مجموعهی دانشگاهی کشور، سعی میکنند که دانشجوی ایرانی تشخّص خودش را در دنبالهرَوی از غرب بداند! خب چه کسی باید در مقابل این بِایستد؟ نیروی امنیّتی؟ شما باید در این قضیّه فعّال بشوید؛ شما باید نگذارید. خودتان را از لحاظ پشتوانهی نظری و فکری تقویت کنید؛ این لازم است. اگر تشکّلها خودشان را تقویت نکردند نه اینکه نمیتوانند تفکّر انقلابی را گسترش بدهند، [بلکه] خودشان هم حتّی ممکن است تحلیل بروند. یکی از توقّعات این است: نگاه نقّادانه را داشته باشید امّا نگاه سرافرازانه را هم در قبال پیشرفتهای کشور داشته باشید.
نقش سازنده تشکّلهای دانشجویی
خب انتقادها را باید بگویید، شکّی نیست، امّا افتخار کنید، سرافراز باشید که در بخشهای مختلف کارهای مهمّی انجام گرفته، کارهای خوبی انجام گرفته. به هر حال تشکّلهای دانشجویی یکی از فرصتهای بزرگ کشورند. میدانم اختلاف نظر هم دارید، اختلاف ممشیٰ هم دارید؛ اشکالی هم ندارد؛ [امّا] اختلاف فکری غیر از یقهگیری و دعوا کردن است. اختلاف نظر نباید به دعوا منتهی بشود، به گریبان یکدیگر را گرفتن نباید منتهی بشود.
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته