انقلاب اسلامی؛ فراتر از یک تحول سیاسی
انقلاب اسلامی در نگاه نخست، صرفاً تحولی در ایران به نظر میآمد؛ سقوط یک نظام شاهنشاهی و استقرار نظامی نو. اما در سطح کلانتر، آغاز یک دگرگونی تمدنی بود. برای اولین بار در عصر جدید، ملتی توانست بر مبنای دین، سیاست و حاکمیت خود را سامان دهد. این امر در جهانی که نظم سکولار غربی را بدیهی و اجتنابناپذیر میپنداشت، رخدادی زلزلهوار بود. دشمن بهخوبی میدانست که چنین الگویی میتواند ملتهای دیگر را نیز بیدار کند.
به همین دلیل، جنگ تحمیلی صرفاً نبردی نظامی نبود؛ بلکه تلاشی برای مهار و دفن الگوی انقلاب اسلامی در نطفه بود. آنها گمان میکردند که با فشار همهجانبه، این ملت را به زانو درمیآورند و تجربهی انقلاب اسلامی به خاطرهای کوتاه بدل خواهد شد. اما رخداد دفاع مقدس خلاف آن را ثابت کرد: نه تنها انقلاب به زانو درنیامد، بلکه هویت آن در میدان جنگ آبدیده و ریشهدارتر شد.
اینجاست که باید دفاع مقدس را «دانشگاه بزرگ» ملت ایران دانست؛ دانشگاهی که در آن، مفاهیمی چون ایثار، مقاومت، خودباوری، و روحیهی جهادی معنا یافتند. این ارزشها به مرور از میدان جنگ فراتر رفتند و در عرصههای علمی، صنعتی، فرهنگی و سیاسی نیز اثرگذار شدند.
دفاع مقدس؛ موتور پیشبرنده انقلاب
با این نگاه، دفاع مقدس نه تنها واکنش دشمن به انقلاب بود، بلکه خود به موتور پیشبرندهی انقلاب بدل شد. همانگونه که رهبر انقلاب اشاره کردهاند، این گنج بیپایان هنوز هم سرچشمهی الهام برای نسلهای جدید است. دشمن آن روز بیش از ما میفهمید که این انقلاب چه معنایی دارد، اما تجربهی جنگ سبب شد ملت ایران نیز به عمق رسالت تاریخی خود آگاهتر شود.
دشمنی جهانی؛ لازمهی موجودیت انقلابی
امروز نیز اگر بخواهیم مسیر انقلاب را ادامه دهیم، باید به همان منطق توجه کنیم: دشمنی قدرتهای جهانی با ایران امری غیرطبیعی نیست؛ بلکه لازمهی موجودیت انقلابی است که ماهیتاً با منطق سلطه در تعارض است. فهم این حقیقت، ما را از حیرت و غفلت میرهاند و به ما میآموزد که هر تهدیدی میتواند بذر یک فرصت تازه باشد؛ همانگونه که دفاع مقدس بذر شکوفایی ایران اسلامی در عرصههای گوناگون شد.