بن بست مذاکرات
یک بلوای رسانه ای دیگر شروع شده است. با این موضوع که “ایران نیازی به غنی سازی در خاک خود ندارد”. “غنی سازی یک اشتباه استراتژیک است”. “با غنی سازیِ چندغاز، راه توسعه را نبندید” و از این نوع خزعبلات دیگر.
بعد از پافشاری طرف آمریکایی مبنی بر تعطیلی فرایند غنی سازی در مذاکراتِ غیرمستقیم ایران و آمریکا، و عدم پذیرش این مسئله توسط جمهوری اسلامی؛ مذاکرات به بن بست رسیده است.
اما جدای از نتیجهی مذاکرات، طرف آمریکایی که از ادبیات ما هم استفاده میکند- میگوید غنی سازی توسط ایران، خط قرمز ماست. او در واقع مسئلهاش بمب اتم نیست.
هنری کسینجر وزیر خارجهی دولت نیکسون در کتاب “نظم جهانی” میگوید: «تاکنون هیچ نظامی، با نظم جهانی کنونی (نظمی که از معاهدهی وستفالی شروع شد) مقابله نکرده است. حتی انقلاب فرانسه؛ همچنین انقلاب روسیهی کمونیستی و انقلاب چین، این نظم را به هم نزدهاند. تنها کشوری که بعد از چهارصد سال به خودش جرأت داد و نظم وستفالی را به چالش کشید، ایران و انقلاب اسلامی آن است.
پس باید مهارش بکنیم. اولین قدم برای مهار نظم انقلاب اسلامی، جلوگیری از آخرین قدم او برای قدرتیابی است. این قدرت اگر هستهای بماند، نمیشود مهارش کرد.»
فعل توانستن
هستهای شدن، برای ایران یک اقدام تمدن ساز است. هستهای مسیری بر استیلای سیاسی و اقتصادی و در نهایت استیلای فرهنگی ایران عزیز است. به هر نحوی باید حفظ شود اگرچه در برهههایی، میزان و درصد غنیسازی بالا و پایین شده است، اما زیرساخت آن یعنی خودِ مسئلهی غنیسازی باید بماند.
از جهات مختلف به صنعت هستهای میتوان توجه کرد:
زندگی را برای مردم، بهتر و راحتتر میکند. سرریز دانش هسته ای در مسائلی چون تولید برق، تولید گرما، آبشیرینکن، داروهای سرطانی و اشتغالزایی موجب سهولت در زنگی روزمرهی مردم میشود.
آبرویی پایدار برای کشور است و وزن سیاسی و بینالمللی ایران را سنگینتر و باارزشتر جلوه میدهد و نگاهِ مردم، مراکز اطّلاعاتی و بسیاری از سیاستمداران و دانشمندان جهان را به کشورمان جلب میکند.
روحیهی اعتماد به نفس ملی و اهداف تمدنی و جهانی مردم کشورمان را سرزنده نگه میدارد. این فناوری راهبردی نمادی است بر خود باوری و فعلی است برای توانستن.
تاکنون حس نیاز به صنعت هستهای بر اساس آمار و کار رسانهای در میان مردم، وضعیت مطلوبی دارد، اما همانگونه که در ابتدای نوشتار بیان شد، ممکن است این حس پایدار نماند و شک و دودلی در افکار عمومی ایجاد شود.
به آماری که مرکز افکارسنجی ایرانیان در آبان ۱۴۰۲ منتشر کرده است توجه فرمایید.
با بهود رابطه با غرب و آمریکا با واگذاری توان هسته ای
کاملا مخالفم: 54.1 درصد
مخالفم: 10.8 درصد
نه مواق و نه مخالف: 7.8
موافقم: 25.2 درصد
کاملا موافقم: 2.1 درصد
مردم موافق غنی سازی
البته این سوال بی طرفانه نیست و غرض از طرح آن به همراه جهتدهی مخاطب بعید به نظر نمیرسد. اما میتوان نتیجه گرفت که نزدیک به 65 درصد مردم ایران، موافق غنی سازی با هزینهای که طرف غربی به وسیلهی فشار اقتصادی بر مردم اعمال کرده؛ هستند.
با این همه همچنان باید حالت آمادهباش رسانهای را حفظ کرد تا خدای نکرده، مثل بعضی موفقیتهای دیگر جمهوری اسلامی، محاسن موجود را تبدیل به مایهی یأس و ناامیدی مردم نگردانند.
یادداشت اختصاصی // حجت الاسلام علی قاسملو