آغاز یک مسیر تمدنی نوین
یک سال گذشت. از آن روز که رهبر انقلاب، خطاب به فرزندانش، نقشهای بزرگ را بازگشودند. نقشهای که از «ابطال تمدن باطل» میگفت و «تدارک تمدن جایگزین». این یادداشت، اما ریشه در گفتاری دیگر نیز دارد. در همان یادداشتِ ماندگارِ شهید طهرانچی که دانشگاه را از گرداب «مقالهگرایی» به ساحل «حل مسئله» کشاند. حالا در اولین سالگرد سخنرانی رهبر انقلاب، میکوشیم این دو نگاه را به هم پیوند زنیم؛ تا ببینیم نقش حوزه در این میدان گسترده چیست. نه شعار، که طرح یک مسئله است.
حوزه و منحنی دومِ تمدن
گفتند «خیزش دوم علمی» و دانشگاه را از کمند مقاله و ایندکس رهانیدند و به قلمرو حل مسئله و فناوری کشاندند. حرف خوبی بود. اما نقشه، نیمه کاره ماند. گویی کشتیِ پرصلابتِ علم را به آب انداختهای، اما قطبنمایی در کار نیست. مقصد کجاست؟ «تمدن نوین اسلامی»… این دو کلمه را آسان بر زبان میرانیم، غافل از آنکه پیش از هر آجر، باید نقشهی معماری آن را کشید.
این، رسالت حوزه است. نه در حاشیه، که در قلب این میدان. رهبر انقلاب میفرمایند: حوزه باید «نوآوری تمدنی» کند. یعنی چه؟ یعنی فقیه و فیلسوف، از برج عاجِ استنباط فرود آید و در خیابانِ پرغبار زندگی، نظریه بپاشد. ما امروز با مسائلی دست به گریبانیم که پاسخش در متون کهن، به صرافت نیامده. اقتصاد مقاومتی چیست؟ حکمرانی در عصر اینترنت چه شکلی است؟ اگر فقه و فلسفه ما نتوانند برای این پرسشها، پاسخهای بدیع و اسلامی بیافرینند، دیگران پاسخ میدهند؛ پاسخهایی برآمده از تمدنی که رهبر انقلاب چنین وصفش کردند: «قلّههای ثروت در کنار درّههای فقر… زورگویی شیفتگان قدرت… کشاندن فساد به داخل خانوادهها.»
سکوت حوزه، یعنی صدای بلند غرب.
اما حوزه چگونه این نقش را ایفا کند؟ اول، با «ترسیم خطوط اصلی تمدن». این، کار فقه و فلسفه است؛ اما فقه و فلسفهای که چشم به آینده دوخته. فقهی که «زمان و مکان» را دو عنصر تعیینکننده در اجتهاد میداند، نه حاشیهای بر متن. فلسفهای که برای مسائل اصلی خود، «امتداد اجتماعی» ترسیم میکند. این است معنای واقعی «اجتهاد جواهری» در روزگار ما.
دوم، با «جهاد تبیین». اینجا جهاد، تفنگ برنداشتن است؛ قلم برداشتن است. طلبه، نه فقط مبلّغ احکام، که مفسّر تمدن است. باید گفتمان «خیزش علمی با جهتگیری تمدنی» را چنان تبیین کند که از تالار سمینار تا هیئت پای منبر، فهمیده شود. بایست مراقب بود که این خیزش، در باتلاق کاغذبازی و بروکراسی، خفه نشود. باید روحیه «مسئولیت الهی» را در دل آن جوان دانشمند زنده نگه داشت؛ که علم، اگر برای خدمت به خلق نباشد، چه بسا بلایی شود بدتر از جهل.
و آخر سخن… چارلز هندی میگوید: برای صعود دوباره، باید «منحنی دوم» را ساخت؛ پیش از آنکه منحنی اول به قهقرا رود. تمدن غرب، در سرازیری انحطاط افتاده. ما داریم منحنی دوم تمدن اسلامی را میسازیم. حوزه، نه نهادی حاشیهنشین، که «قلّهی نوآوریهای تمدنی» است. اگر این قلّه از نقشهکشی بازماند، تمام آن خیزش علمیِ دانشگاه، ممکن است به جای صعود به قلههای تمدن نوین، ما را در همان درههای توسعهی غربی سرگردان کند. خیزش دوم، از درون باید آغاز شود؛ از ژرفای اندیشه. و این، میدان حوزه است.
یادداشت اختصاصی// حجت الاسلام محمد حسین نجفی